صبح 26تیرماه سالجاری کارگران یک کارگاه نجاری در جنوب تهران وقتی به محل کارشان رفتند با در بسته کارگاه مواجه شدند. این در حالی بود که هر روز نگهبان قبل از شروع ساعت کاری در کارگاه را باز میکرد به همینخاطر یکی از کارگران از بالای دیوار وارد کارگاه شد و بعد از باز کردن در و جست و جو در آنجا جسد سوخته کاظم را در اتاقک نگهبانی پیدا کرد و فورا با پلیس تماس گرفت.
دقایقی بعد مأموران کلانتری 171در کارگاه حاضر شدند و به بررسی محل جنایت پرداختند. با توجه به اینکه سرقتی از داخل کارگاه رخ نداده بود و همچنین قفل در سالم بود، کارآگاهان اطمینان پیدا کردند که قاتل از آشنایان مقتول بوده که به راحتی وارد اتاقک نگهبانی شده و در فرصتی مناسب دست به جنایت زده است.
پس از انجام تحقیقات مقدماتی پرونده برای بررسیهای تخصصی در اختیار مأموران اداره دهم پلیس آگاهی پایتخت قرار گرفت و جستوجوهای تخصصی برای کشف راز جنایت ادامه یافت.مأموران در نخستین اقدام به بررسی هویت مقتول پرداختند. بررسیها نشان میداد که این مرد در حدود یک سال پیش از یکی از شهرهای شرقی کشور به تهران آمده و از همان زمان بهعنوان نگهبان در کارگاه نجاری مشغول بهکار شده بود.
تحقیقات نشان میداد که وی در این مدت به دختر جوانی علاقهمند شده و قصد ازدواج با او را داشته است اما با مخالفت خانواده دختر و حتی تهدیدهای اعضای خانواده وی روبهرو شده بود.کارگاهان در ادامه، به تحقیق از دوستان و آشنایان مقتول پرداختند و در این میان به پسرعموی 22ساله وی مظنون شدند. این پسرجوان بعد از جنایت به طرز مرموزی ناپدید شده بود و حتی در مراسم خاکسپاری مقتول نیز شرکت نکرده بود.
مأموران که حدس میزدند پسر جوان از ماجرای جنایت باخبر است برای دستگیری وی وارد عمل شدند. آنها در ادامه دریافتند که تنها مظنون پرونده مدتی پس از جنایت بهصورت ناگهانی با صاحبکارش تسویه حساب کرده و پس از آن زندگی مخفیانهای در پیش گرفته است.
کارآگاهان برای دستگیری متهم با نیابت قضایی راهی محل سکونت اعضای خانواده وی در شرق کشور شدند اما در آنجا نیز ردی از او نیافتند. متهم بعد از جنایت به شهرشان بازنگشته و حتی خانوادهاش هم از وی خبری نداشتند.کارآگاهان که مطمئن بودند پسرعموی مقتول عامل این جنایت هولناک است با انجام تحقیقات گسترده و ردیابیهای تخصصی سرانجام بعد از گذشت سهماه مخفیگاه وی را در یک ساختمان نیمهکاره در غرب تهران شناسایی و 30آبانماه سالجاری او را دستگیر کردند. وی بعد از انتقال به اداره آگاهی در بازجوییهای نخست خود را بیگناه دانست و به مأموران گفت:
شب حادثه در اتاقک نگهبانی پسرعمویم(مقتول) در حال مصرف موادمخدر بودیم که ناگهان وی بهعلت برخورد با بخاری برقی دچار برقگرفتگی شد و چون من در وضعیت خوبی نبودم و مواد زیادی مصرف کرده بودم ترسیدم ماجرا را به اورژانس خبر دهم و به سرعت از کارگاه فرار کردم. پس از آن هم دیگر نفهمیدم چه بلایی سر پسرعمویم آمد.
اعترافات مرد جوان در حالی بیان میشد که نظریه پزشکی قانونی دست او را رو کرد و داستان دروغینش افشا شد. براساس اعلام نظریه پزشکی قانونی علت مرگ مقتول خفگی اعلام شد و متهم وقتی شواهد را علیه خود دید به ناچار لب به اعتراف گشود و به قتل پسرعمویش اعتراف کرد.
وی درخصوص انگیزهاش از جنایت گفت: من و پسرعمویم هر دو به یک دختر علاقهمند بودیم و میخواستیم هر طور شده با وی ازدواج کنیم. وقتی من از این ماجرا باخبر شدم و فهمیدم که مقتول نیز به آن دختر علاقه دارد و حاضر نیست از ازدواج با او منصرف شود تصمیم گرفتم هر طور شده وی را از سر راهم بردارم.
وی ادامه داد: شب حادثه به بهانه مصرف مواد به کارگاهی رفتم که پسرعمویم در آنجا نگهبان بود. وقتی او در اثر مصرف بیش از حد مواد از حالت طبیعی خارج شده بود موضوع علاقه به دختر مورد علاقهاش را مطرح کردم. او بعد از شنیدن حرفهای من به سمتم حمله کرد. من نیز سرش را محکم به دیوار کوبیدم و بعد خفهاش کردم. وقتی مطمئن شدم که دیگر نفس نمیکشد داخل اتاقک با ریختن بنزین روی جسد، او را به آتش کشیدم و به سرعت از کارگاه خارج شدم.
سرهنگ آریا حاجی زاده، معاون مبارزه با جرائم جنایی پلیس آگاهی تهران، با اعلام این خبر گفت: با توجه به اعتراف متهم، دستور بازداشت موقت وی از سوی قاضی پرونده صادر شده و متهم جهت انجام تحقیقات تکمیلی در اختیارمأموران اداره دهم ویژه قتل پلیس آگاهی تهران قرار گرفته است.